پایـگـاهـ شهـیـد عـلـی خلـیـــلــی



 

بسم الله

امام موسی کاظم:خیر برسان و سخن نیک بگو و سست رأى و فرمان‏برِ هر کس مباش.

مژده ای دل که شب میلاد کاظم آمده

فاطمه بر دیدن موسی بن جعفرآمده

کاظمین امشب چراغان ازوجود کاظم است

خانه ی صادق چراغان از حضور کاظم است

ولادت امام موسی کاظم مبارک باد

 

 

دل به طهورای ولایت برید

 

حاجت خود به باب حاجت برید

نگویم این را که خدا عالم است

باب حوائج به خدا کاظم است

میلاد نور مبارک

یاد تو مژده‏ ی میلاد تو، نفحه ی باد صباست

رایحه ‏ی یاد تو با دل ما آشناست

آمدی و باب هر حاجت دلها شدی

باب حوائج تویی، نام تو ذکر خداست

عرش الهی اگر، جلوه گه حق بود

بار گه ات کاظمین، خود حرم کبریاست

قبله ی قدوسیان، کوی مصفای تو

نام دل آرای تو، کعبه ی حاجات ماست

میلاد اسوه صبر و تقوا امام موسی کاظم مبارک باد

 

 

زمین را از صفا زیور ببندید

 

به اوج آسمان اختر ببندید

به مژگان خاک این ره را زدایید

بر آن بال ملائک را گشایید

میلاد کاظم آل محمد(ص) مبارک باد

بزم مارا باز آمد عالم آرایى دگر

کز قدومش بزم ما گردیده سینایى دگر

قرنها بگذشته از موسى و شرح رود نیل

آمده اینک به فتح نیل موسایى دگر

ولادت امام حلم و شکیبایی باب الحوائج امام  موسی کاظم بر شما مبارک

 

شده دل وادى سینا به تجلاى موسى

 

که کلیم خدا آید به تماشاى موسى

میلاد هفتمین فخر عالم امکان باب الحوائج ، موسی بن جعفر بر شما مبارک باد

 

سر زد مهى زیبا از نسل کوثر

 

شد جلوه‏ گر نور موسى بن جعفر

تابنده خورشید عشق و عقیده

امام صادق را فروغ دیده

میلاد امام موسی کاظم مبارک باد



 


سلام ای شاه سر بریده 

 تو هم کارت اینجا کشیده

رخت شویم با اشک دیده 

خرابه جای کاروان شد 

 زدیده اشک غم روان شد

تو رفتی عمه قد کمان شد

ابتا – بیا من خودم میکشم نازت را

کنم مادری بهر تو ای بابا 

 شدم مثل زهرا 

بیا و بنشین بر دامنم پدر

پیر سه ساله گردیده در سد

مرا تو امشب همراه خود ببر

به پایت گیسویم بریزم 

 سوالی دارم ای عزیزم

بگو آیا شکل کنیزم 

ترک خورده ظرف بلورم 

 ز هر جایی دادند عبورم

شکسته شد آنجا غرورم 

ابتا – به من دختری با اشاره خندید

به پیراهن پاره پاره خندید 

 به آواره خندید

سه ساله اما قامت خمیده ام

از این زمانه دیگر بریده ام

چه ناسزاها بابا شنیده ام

شبی که در صحرا نبودی 

 مرا پیدا کرد آن یهودی

ز سر تا پایم شد کبودی 

میان صحرا می دویدم 

 صدای مرکب را شنیدم

مرا با گیسویم کشیدم

ابتا – بماند میان من و تو این راز

از آن شب کمر درد من شد آغاز 

 خودت چاره ای ساز

دگر از آن شب کرده سرم ورم

نمانده سالم یکجای پیکرم

به جان بلای عشق تو میخرم



 


نماز عشق به پا می کنم به نام حسین

 

 

به نای سینه نوا می کنم به نام حسین

 

 

تو زینبی و همه قاصرند از وصفت

 

 

کتاب عشق تو وا می کنم به نام حسین

 

 

به نام دلبرت اذن دخول می گیرم

 

 

طواف کوی تو را می کنم به نام حسین

 

 

به نام نامی معشوق شهره اند عشاق

 

 

تو را همیشه صدا می کنم به نام حسین

 

 

من از تو یاد گرفتم چنین عبادت را

 

 

میان سجده دعا می کنم به نام حسین

 

 

قسم به سجده ی تو اعتقاد من این است

 

 

نماز سوی خدا می کنم به نام حسین

 

 

تو آمدی که بگویی برای قرب خدا

 

 

وجود خویش فدا می کنم به نام حسین

 

 

 

دمشق و کربلا هر دو تربت عشق است

 

 

شب ولادت تو وقت صحبت عشق است

 

 

 

خدا عنان دل ما به دست تو داده

 

 

اسیر دام تو اما ز غیر آزاده

 

 

اگر پیاله ی ما بوی چشم تو گیرد

 

 

شود برای همیشه لبالب از باده

 

 

نوای زین ابی را به هرکسی ندهند

 

 

که این مدال فقط گردن تو افتاده

 

 

چنان سگی به در خانه ات ببند مرا

 

 

که نام صاحب کلب است نقش قلاده

 

 

اگرکه باز شود دیده ها ز نور اشک

 

 

اگر قدم بگذاریم بین این جاده

 

 

به چشم خویش ببینیم پای پرچم عشق

 

 

هنوز با کمری راست زینب استاده

 

 

خدا شهود شود بی حجاب در دل شب

 

 

 نشسته دختر زهرا میان سجاده

 

 

 

به بی نظیری تو اعتراف باید کرد

 

 

شبیه کعبه به دورت طواف باید کرد

 

 

 

زمان بوسه رسیده کمی مدارا کن

 

 

رسیده ایی بغل یار دیده ات وا کن

 

 

در این نگاه برای همیشه ای خواهر

 

 

تمام حسن خداوند را تماشا کن

 

 

به فکر عبد گنه کار باش و یک لحظه

 

 

به احترام حسین دست خویش بالا کن

 

 

به پشت معجر خود با کمی دعا کردن

 

 

تمام شهر پر از مور مثل زهرا کن

 

 

همه به یاد خدیجه رخ تو بوسیدند

 

 

جلال بانوی مکه دوباره احیا کن

 

 

ببین چگونه پدر مست دیدن تو شده

 

 

نظر به چهره ی پر افتخار مولا کن

 

 

سلام دختر حیدر شریکه الارباب

 

 

بزرگ زاده بیا و گدای خود دریاب

 

 

 

کسی که دست توسل بر این سرا بزند

 

 

قدم به وادی ممنوعه ی خدا بزند

 

 

حرام باد به هر عاشقی که بی اذنت

 

 

قدم برای زیارت به کربلا بزند

 

 

شناختی که من از دستهایتان دارم

 

 

بعید باشد اگر دست رد به ما بزند

 

 

همین کرامتتان شد سبب هر شب و روز

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم
 
سوره آل عمران آیه 195 
 
"فَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَأُوذُوا فِی سَبِیلِی وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا 
مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ"
 
آنان که از وطن خود هجرت کردند و از دیار خود بیرون رانده شدند و در راه خدا رنج کشیدند جهاد کردند و کشته شدند، همانجا بدی های آنان را می پوشانیم و آنان را به بهشت هایی که زیر درختان آن نهرهای اب جاری و روان است، داخل می کنیم و این پاداشی است از جانب خدا.
 
با نام و یاد خداوند رحمان و رحیم و مهربان که در حق بنده حقیر از هیچ چیزی کم نگذاشته است و سلام و دورد به محضر صاحب العصر و امان (عج) و روح پاک امام راحل (ره) و رهبر عالم تشیع و اسلام قائدنا آیت الله سید علی ای (مدظله العالی) و روح پاک تمامی شهدای اسلام به خصوص سیدالشهداء ابا عبدالله الحسین (ع) که جان ها همه فدای آن بزرگوار.
 
به موجب آیه شریفه "کل نفس ذائقه الموت" تمامی موجودات از چشیدن شربت مرگ ناگزیر بوده و حیات ابدی منحصر به ذات اقدس باری تعالی می باشد.
 
این دنیا با تمامی زیبایی ها و انسان های خوب و نیکوی آن محل گذر است نه وقوف و ماندن! و تمامی ما باید برویم و راه این است. دیر یا زود فرقی نمی کند؛ اما چه بهتر که زیبا برویم.
 
پدر و مادر عزیزم که سلام و درود خداوند بر شما باد
 
از شما کمال قدردانی را دارم که مرا با محبت اهل بیت (ع) و راه ایشان و در کمال صبر و عاشقانه بزرگ کردید و همیشه کمک حال من بوده اید. از شما عذرخواهی می کنم و سرافکنده ام که فرزندی خوب برای شما نبودم و در حق شما آنچنان که باید خوبی نکرده ام. از شما می خواهم که مرا حلال کنید.
 
در حق این فرزند حقیرتان دعا کرده و از خداوند بخواهید که او را ببخشد و این قربانی را در راه خود بپذیرد. می دانم که شما ناراحت نیستید؛ زیرا هیچ راهی بهتر از این نیست و این را شما به من آموخته اید و این همیشه آروزی دیرینه من بوده که خدا عاقبت مرا با شهادت در راهش ختم به خیر گرداند.
 
خوش ندارم که این شادمانی را با لباس های سیاه و غمگین ببینم، غم اگر هست برای بی بی جان حضرت زینب (س) باید باشد، اشک و آه و ناله اگر هست برای اربابمان ابا عبدالله الحسین (ع) باید باشد و اگر دلتان گرفته روضه ایشان را بخوانید که منم دلم برای روضه ارباب و خانم جان تنگ است.
 
اما چه خوشحالی بالاتر از اینکه فدایی راه این بزرگواران شویم. پس غمگین نباشد.
 
برادر عزیزم
 
مرا حلال کن و ببخش ، می دانم که در حق تو هم کوتاهی کردم، برایم دعا کن و مرا نیز حلال کن، خدا را سرلوحه کارهای خود قرار بده. از خداوند می خواهم همیشه کمک حال تو برادر عزیزم باشد. دعا برایم یادت نرود.
 
از فامیل، همبستگان نیز می خواهم که مرا حلال کنند و ببخشند و برایم دعا کنند.
 
رفقا، دوستان و همکاران و همنشینان عزیرم 
 
که شاید بیشترین اوقات زندگیم را در کنار شما بوده ام، خداوند را شاکرم که در رفاقت هم به من لطف عطا کرده که دوستان و هم نشینانی به خوبی شما دارم تا تکمیل کننده و یاری دهنده من باشید.
 
شما همگی می دانید من راه خود را انتخاب کردم و این راه را دوست داشته و دارم و خیلی از شماها هم کمک کننده من بودید از تمامی شما عذر می خواهم که رفاقت را در حق شما تمام نکرده و ملتمسانه خواهانم که مرا عفو کنید و حلالم کنید.
 
مرا ببخشید، برایم بسیار دعا کنید و در روضه های ارباب و مجالس عزاداری اهل بیت (ع) مرا فراموش نکنید.
 
من خود را در حد و اندازه ای نمی بینم که برای کسی نصیحت و پندی داشته باشم و اگر ما دنبال پند و نصیحت باشیم چه بسیار است. فقط می خواهد چشم بینا و گوش شنوا.
 
خنک آن روز که پرواز کنم تا بر دوست
به امید سر کویش پر و بالی بزنم
من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم
آن که آورد مرا باز برد تا وطنم 
مرغ بال ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
 
پناه می برم به خداوند مهربان و از او می خواهم که بر من سخت نگیرد.
 
شب اول قبر دعا برایم را فراموش نکنید رفقا
 
و من الله التوفیق
العبد الحقیر محمد حسن خلیلی (رسول)
 



 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

حریم دل استودیو بامبو شورای دانش آموزی دبیرستان مادر چلیچه حسنین ٹرسٹ بین بورس بلاگ محمد مهدی گوهری دستگاه تاتو بدن | بهترین فروشگاه لوازم تاتو | فروش عمده و جزئی تجهیزات تاتو مروارید طب پارسیان هّساره واران آکوراموب